راه حل برای یک دروغ بزرگ

[maryam008]

سلام خسته نباشید . ببخشید من خیلی به مشاوره با شما احتیاج دارم چون نمیتونم با کسی درباره این مشکلم حرف بزنم. من نزدیک به یکسال میشه که در شبکه مجازی با یه آقایی آشنا شدم ولی مشکل اینجاس که من از همون اول بهش نگفتم دو سه سال ازش بزرگترم و اینکه عکس خودمم بهش نشون ندادم در صورتی که چهره ی خودمم بد نیس فقط میترسیدم ازم جدا بشه چون حس میکنم اون به قیافه زیاد اهمیت میده اخه یه بار ازش پرسیدم برا چی منو دوستداری اونم گفت اول اخلاقت بعد قیافت درصورتی که من یه عکس دیگه رو نشونش داده بودم عکس خودم و ندیده ... اون قصدشم با من ازدواجه به خاطر این میخوام واقعیتو بهش بگم اما میترسم منو ول کنه ازتون خواهش میکنم یه راه حلی سر راهم‌قرار بدین چون واقعا پسر خوبیه نمیخوام از دستش بدم . خیلی ناراحتم که واقعیت و بهش نگفتم هرشب کابوس میبینم که به خاطر این موضوع ازم جدا شده تا بیدار میشم میرم که بهش بگم ولی باز منصرف میشم ... ما خیلی بهم وابسته شدیم اون منو به خانوادشم معرفی کرده یعنی گفته با همچین دختری آشنا شدم اون ساری زندگی میکنه و من همدان فقط تلفنی و اینترنتی باهم در ارتباط هستیم اون میخواست بیاد منو ببینه ولی من به خاطر همین موضوع یه بهانه اوردم که نیاد همدان ولی بلاخره ماه زیر ابر نمیمونه یه جوری باید بهش بگم ولی ن به قیمت جدا شدنمون ...ممنون میشم بهم کمک کنید واقعا دیگه مغزم کار نمیکنه. با تشکر از سایت خوبتون

[omidd]

سلام. خانم شما چند سالته؟ اون فرد اهل کجاس و شما کجا؟

خانم ساده نباش چیو به خانواده اش معرفی کرده!! چطور فضای مجازی فهمیدی ادم خوبیه؟

خانم دخترای بودند به این همین روش افتادن تو چاه!!

اولا نمی خواهد راستش بگی کلا رابطه قطع کن و اگر نمی تونی باید راستش بگی اونم نه پشت تلفن و فضای مجازی.

شما به اون بگو اطمینان نداشتی عکس واقعیت نشون ندادی واگر واقعا قصداش ازدواجه با خانواده اش بیاد حداقل با مادرش بیاد یک خیابون شلوغی همدیگر ببینید تا بعد.

ولی بازم میگم اعتماد کاذب نکن ،قرار هم گذاشت تنها نرو و سوار ماشینش نشو و جای خلوت نرو ...

زندگیت با اشتباه تیاه نکن.

[omidd]

سلام. خانم شما چند سالته؟ اون فرد اهل کجاس و شما کجا؟

خانم ساده نباش چیو به خانواده اش معرفی کرده!! چطور فضای مجازی فهمیدی ادم خوبیه؟

خانم دخترای بودند به این همین روش افتادن تو چاه!!

اولا نمی خواهد راستش بگی کلا رابطه قطع کن و اگر نمی تونی باید راستش بگی اونم نه پشت تلفن و فضای مجازی.

شما به اون بگو اطمینان نداشتی عکس واقعیت نشون ندادی واگر واقعا قصداش ازدواجه با خانواده اش بیاد حداقل با مادرش بیاد یک خیابون شلوغی همدیگر ببینید تا بعد.

ولی بازم میگم اعتماد کاذب نکن ،قرار هم گذاشت تنها نرو و سوار ماشینش نشو و جای خلوت نرو ...

زندگیت با اشتباه تیاه نکن.

[پریماه.]

ضمن تایید حرف های اقا امید

به نظر میاد سن شما پاین چون یه ادم عاقل میدونه دنیایی مجازی جای همسریابی نیست
باید بگم دنیایی مجازی دقیقا بخاطر این نمیشه به کسی اعتماد کرد چون معمولا خود واقعشیون نشون نمیده

و اینکه اصلا شما عاشق هم نیستید فقط وابسته هم هستید

پس بهتر هرچی زودتر هم واقعیت بگید که یاد بگیرید دوروغ گفتن قشنگ نیست دوم کات کردن. این رابطه مجازی

[دختر شاد]

خیلی عادی این موضوعو مطرح کن
قاطی بقیه حرفات
مثلا دارین حرف میزنین میگه مثلا:
- فلان بازیگر یا خواننده متولد سال فلانه!
- بعد تو میگی عه! اصلا بهش نمی خوره! یعنی همسن منه؟! یا مثلا عه! یعنی از من دو سال کوچیکتره؟
اون خودش پیش خودش یه جمع و تفرقی می کنه سنت دستش میاد
حالا یا میپرسه مگه تو فلان قد نبود سنت؟ تو میگی نه! من فلان قد سالمه مگه نمی دونستی؟ یا اینکه اصنم نمی پرسه که دیگه حله
اگه ام گیر داد که چرا اوندفعه یه چی دیگه گفته بودی بگو حتما اشتباه گفتم یا حواسم نبوده و ...
اصلا روی این موضوع زوم نکن
و انگار که یه مسئله خیلی عادی هستش باهاش برخورد کن
چونکه اگه بخوای خودتم بابت این سن عذاب وجدان داشته باشی اونم دور برمیداره و روی این مسئله خیلی زوم می کنه
واقعا هم اگه بخوای در نظر بگیری سن اونقدرها هم مسئله مهمی نیست
من خیلی ها رو میشناسم که دختره بزرگتره و زندگی خوبی هم دارن
مهم سن عقلی و رفتاریه نه سن شناسنامه ای

[fateme.68]

سلام خسته نباشید . ببخشید من خیلی به مشاوره با شما احتیاج دارم چون نمیتونم با کسی درباره این مشکلم حرف بزنم. من نزدیک به یکسال میشه که در شبکه مجازی با یه آقایی آشنا شدم ولی مشکل اینجاس که من از همون اول بهش نگفتم دو سه سال ازش بزرگترم و اینکه عکس خودمم بهش نشون ندادم در صورتی که چهره ی خودمم بد نیس فقط میترسیدم ازم جدا بشه چون حس میکنم اون به قیافه زیاد اهمیت میده اخه یه بار ازش پرسیدم برا چی منو دوستداری اونم گفت اول اخلاقت بعد قیافت درصورتی که من یه عکس دیگه رو نشونش داده بودم عکس خودم و ندیده ... اون قصدشم با من ازدواجه به خاطر این میخوام واقعیتو بهش بگم اما میترسم منو ول کنه ازتون خواهش میکنم یه راه حلی سر راهم‌قرار بدین چون واقعا پسر خوبیه نمیخوام از دستش بدم . خیلی ناراحتم که واقعیت و بهش نگفتم هرشب کابوس میبینم که به خاطر این موضوع ازم جدا شده تا بیدار میشم میرم که بهش بگم ولی باز منصرف میشم ... ما خیلی بهم وابسته شدیم اون منو به خانوادشم معرفی کرده یعنی گفته با همچین دختری آشنا شدم اون ساری زندگی میکنه و من همدان فقط تلفنی و اینترنتی باهم در ارتباط هستیم اون میخواست بیاد منو ببینه ولی من به خاطر همین موضوع یه بهانه اوردم که نیاد همدان ولی بلاخره ماه زیر ابر نمیمونه یه جوری باید بهش بگم ولی ن به قیمت جدا شدنمون ...ممنون میشم بهم کمک کنید واقعا دیگه مغزم کار نمیکنه. با تشکر از سایت خوبتون

سلام
زودتر بهص بگو بهش دروغ گفتی و تمام کن
چون عمرا اگه این رابطه به ازدواج ختم بشه صرفنظر از مجازی بودنش دروغ گفتین بهش وقتی دروغ به ی رابطه وارد میشه اعتماد نابود میشه و اون رابطه نابود شده اس

[پریماه.]

خیلی عادی این موضوعو مطرح کن
قاطی بقیه حرفات
مثلا دارین حرف میزنین میگه مثلا:
- فلان بازیگر یا خواننده متولد سال فلانه!
- بعد تو میگی عه! اصلا بهش نمی خوره! یعنی همسن منه؟! یا مثلا عه! یعنی از من دو سال کوچیکتره؟
اون خودش پیش خودش یه جمع و تفرقی می کنه سنت دستش میاد
حالا یا میپرسه مگه تو فلان قد نبود سنت؟ تو میگی نه! من فلان قد سالمه مگه نمی دونستی؟ یا اینکه اصنم نمی پرسه که دیگه حله
اگه ام گیر داد که چرا اوندفعه یه چی دیگه گفته بودی بگو حتما اشتباه گفتم یا حواسم نبوده و ...
اصلا روی این موضوع زوم نکن
و انگار که یه مسئله خیلی عادی هستش باهاش برخورد کن
چونکه اگه بخوای خودتم بابت این سن عذاب وجدان داشته باشی اونم دور برمیداره و روی این مسئله خیلی زوم می کنه
واقعا هم اگه بخوای در نظر بگیری سن اونقدرها هم مسئله مهمی نیست
من خیلی ها رو میشناسم که دختره بزرگتره و زندگی خوبی هم دارن
مهم سن عقلی و رفتاریه نه سن شناسنامه ای

.

[maryam008]

ممنون از همگی نظراتتون رو خوندم برام دعا کنید بتونم حلش کنم منم از دروغ خوشم نمیاد ولی مجبور شدم اخه میگن هویت واقعیتو تو دنیای مجازی فاش نکنید اما این رابطه طولانی تر از اونی شد ک فکر میکردم و خیلی صمیمی شدیم باهم به هرحال امیدوارم منو ببخشه هرچقدرم مجازی باشه ماهر دو احساساتمون و برای هم خرج کردیم و از هر آدمی ک توی دنیای واقعیه دست کشیدیم یعنی‌یه جورایی بهم تعهد بستیم اونو نمیدونم ولی من خودم که اینطور بودم و هستم .. بازم ممنون از همگی

[پریماه.]

چندسالتون

[متخصص]

با سلام خدمت شما
چرا از جدایی این قدر می ترسید این ترس شما را به بی راهه می کشد و اگر شانسی هم برای داشتن ایشان داشته باشید با این وضع که در پیش گرقته اید از دستش می دهید توجه داشته باشید کم کم باید واقعیت را به ایشان بگویید به هیچ وجه کاری نکنید که او بیاید و شما را ببیند و با دیدار حضوری به واقعیت پی ببرد زیرا ممکن است واکنش بسیار بدی نشان دهند چون راه هم بسیار دور است. در این زمینه می توانید از روانشناسان کانون مشاوران ایران یاری بگیرید 88422495